توضیحات
مدیریت توسعه زیر ساخت های صنعت چرم |نویسنده : دکتر محمد دباغی صدر
بسمالله الرحمنالرحيم
پيشگفتار چاپ اول كتاب مدیریت توسعه زیر ساختهای صنعت چرم
در مورد اين كتاب لازم به توضيح است كه مؤلفين سعي نمودهاند كه مطالب آن بر اساس تئوريها و نظريات علمي باشد تا در فضاي واقعي
و ملموس براي همه علاقمندان مباحث مديريتي اعم از اساتيد و مدرسين، مديران، كارشناسان، مهندسين، كاركنان و دانشجويان صنعت
چرم قابل استفاده باشد كه دريافت بازخوردهاي متعدد در چند سال اخير گواه اين ادعا است.
مؤلف در نظر داشته كه كتاب ديگري را جايگزين كتاب فعلي نمايد كه استقبال كمنظير و كامل بودن.
تداوم مباحث وتازگي آن باعث شده كه بار ديگر اين كتاب در جريان چاپ قرار گیرد.
در اين پيشگفتار خاطر نشان می گردد كه در دهههاي اخير کشورهاي جهان به سه دسته کشورهاي توسعهيافته، در حال توسعه و
کشورهاي توسعه نيافته يا جهان سوم تقسيم شدهاند.
آن چه در اين تقسيمبندي وجه تمايز هر يک نسبت به ديگري دربر شمرده ميشود واژه توسعه است.
توسعهيافتگي صرفاً به مفهوم رشد اقتصادي نيست بلکه مجموعه امتيازهاي اقتصادي، سياسي و اجتماعي در يک جامعه را در برميگيرد.
سازمانهاي جهاني نظير بانک جهاني، صندوق بينالمللي پول و سازمان ملل با تأکيد بر مباني علمي در خصوص برجستهترين ويژگيهاي
توسعهيافتگي به جمعبندي ذيل رسيدهاند:
۱) بالا بودن رشد اقتصادي، توليد ناخالص داخلي و ارزش پول ملي
۲) افزايش صادرات و کاهش نرخهاي تورم، سود بانکي، بيکاري، جمعيت و بيسوادي خوشبختانه کشور ما در باره عوامل توسعه با داشتن
منابع مالي، نقدينگي، مواد اوليه و تکنولوژي هيچگونه مشکلي ندارد.
اما صرفهجويي، اولويتبندي در کارها، بالا بردن کيفيت کاري و نظارت از اهداف مهم پيشبُرد فعالیتها است كه بايد به آنها توجه ويژه نمود.
از طرفي مديران برگزیده صنعت چرم بايد افراد مناسبي باشند كه متأسفانه در خيلي از موارد افراد مناسبي انتخاب نميشوند.این در حالي
است كه مديريت بهترين عامل براي رسيدن به اهداف است.
بدين منظور بايد از افرادي استفاده شود که شايستگي، ايمان و اعتقاد لازم را داشته باشند.
با توجه به وجود بيکاري و وضعيت رشد اقتصادي کشور، استنباط اوليه اين استکه اهداف سند چشمانداز بيست ساله در برنامه توسعه
محقق نشده است.
از طرفي اگر دولت و مجلس بر اساس قوانين اجرایی و برنامههاي توسعه پنجساله حرکت کنند يعني مجلس در مصوبات خود به قوانين
مصوب برنامه توسعه توجه داشته باشد .
خلاف آن قانون وضع نکند و همچنين دولت قوانین را سليقهاي اجرا نکند و در اجراي آنها به قوانين بالادستي توجه داشته باشد، قطعاً همه
اهداف سند چشمانداز مطابق آن چه که پيشبيني شده، محقق خواهد شد.
در دنياي امروز، مديريت خوب لزوماً به معناي مديريت خوب استراتژي، چه در جامعه و چه در سازمانها است.
در هر سازماني برخورداري از بينش استراتژيك در رويارويي با مقوله مديريت و فراگيري آن كه چگونه ميتوان ابزار تجزيه و تحليل استراتژيك را
در تنظيم و اجراي استراتژي به كار گرفت، مديران را با چشماندازهاي جديدي براي رهبري سازمانهاي خود مواجه ميسازد، سازمانهايي
كه نتايج عملكرد آنها بر جامعه تأثير بسيار دارد.
مسايل مربوط به حركتهای استراتژيك جديد و پياده كردن صحيح آنها در داخل سازمان، در دستور كار مديران قرار دارد.
تجزيه و تحليل استراتژيك رسمي و مرور سالانه استراتژي، از جمله فعاليتهاي استاندارد در سازمانهايي است كه مديران حرفهاي آنها را
اداره ميكنند.
در حال حاضر بخش چشمگيري از ادبيات نوين مديريت را مفاهيم استراتژيك، تفكر استراتژيك، روشهاي تجزيه و تحليل استراتژيك و مباحث
مربوط به سازگاری عمليات سازمان با نيازمنديهاي استراتژيك تشكيل ميدهد. از اين رو شناخت ماهيت مديريت استراتژيك براي شكار
فرصتها و ضرورت تحقق اجزاي آن بستگي به وجود شرايط زير دارد:
– داشتن ديدگاه استراتژيك با درك محيط و روشهاي بهينه مديريت
– گسترش تخصص و مهارت مديريتي.
در اين رابطه يافتههاي پژوهشها در ارتباط باتفكر استراتژيك و تعهد عميق به فرآيند مديريت استراتژيك نيز مزاياي زير را مطرح ميسازد:
۱) سطوح مختلف مديريت، سازمان را در تعيين اهداف، هدايت و راهنمايي ميكند.
۲) شناسايي و پاسخگويي به موج تغييرات، فرصتهاي جديد و تهديدات در حال ظهور را تسهيل ميكند.
۳) منطق، مديريت را در ارزيابي نياز به سرمايه و نيروي كار تقويت ميسازد.
۴) كليه تصميمگيريهاي مديران را درارتباط با استراتژي كل سازمان هماهنگ مينمايد.
۵) سازمان را قادر ميسازد كه موقعيت واكنشي[۱] خود را به وضعيت كنشي و آيندهساز[۲] تبديل كند.
در نتيجه مزاياي فوق، سازمان را توانمند می سازد كه به جاي آن كه صرفاً پاسخگوي نيروهاي رقابتي باشد .
در مقابل شرايط متغير حاكم بر خودنیز واكنش نشان دهد و خود نیز بر آنها تأثير بگذارد.
در اين راستا در سازمانهاي صنعت چرم به دو موضوع و اصل بسيار مهم پي برده می شود كه عبارتند از:
اصل اول: اصل پايايي به عنوان شرط لازم براي سازماني كه تمايل دارد به حيات خودادامه دهد.
چنين سازماني بايست به اين اصل توجه داشته باشد و كليه درخواستها و انتظارات مشتريان خود را كه به صورت منطقي و در مقايسه با
ساير رقبا مطرح ميشود را برآورده سازد.
زيرا اين موارد به عنوان Must- Be مطرح است و هر سازماني که بنا بر دلايل مختلف درون و برون سازماني توان تحقق آنها را نداشته
باشد، محكوم به فنا است.
با توجه به اين اصل، سازمان باید توان تامين رضايت و خواستههاي سرويسگيرندگان خود را داشته باشد و هر آن چه كه آنها تعيين
ميكنند.
سازمان ، به تبع آن عمل كرده و درخواستها و انتظارات نهان و آشكار را تأمين كند.
چنين سازماني راكه به دنبال تأمين نيازها و درخواستهاي مشتريان خود باشد ، سازمان Backward گويند.
اصل دوم: اصل پويايي به عنوان شرط كافي براي سازماني است كه تمايل دارد در فضای رقابتي امروز، در مبارزه رقابتي برنده شده و از
ساير سازمانها جلو بيافتد.
هر سازماني كه به جلودار بودن خود با كسب نمره عالي از محيط فعاليتش علاقمند استبايد به اين اصل توجه داشته باشد و كليه
درخواستها و انتظارات مشتريان خود را قبل ازمطرح شدن بر آورده سازد كه تحقق آن منوط به ارائه محصول يا خدمتي با حالت
Attractiveميسر است.
در اين اصل، صنعت چرم بايد توان تأمين رضايت وخواستههای سرويسگيرندگان خود را قبل از مطرح شدن و آشكار شدن آن داشته باشد.
چنين سازماني كه جلوتر از مشتريان نيازها و درخواستهای آنها را فراهم كند ، سازمانهاي Forward گويند.
سئوال اين است كه چند درصد از سازمانهاي صنعت چرم شامل اصول فوق ميباشند؟
چنان چه نتيجه مطلوب باشد در راستاي تقويت آن و اگر نامطلوب باشد براي پيادهسازي حتي اصل اول آن چه بايد كرد؟
در مدیریت توسعه صنعت چرم پس از تشخیص و تعيين ساختار مأموريت سازمان،استراتژيهايي بايد تدوين شوند تا سازمان با ساختار
سازماني مناسب كه عناصر آن بهطور سيستماتيك و مديريت سيستمي که با هم در ارتباط هستند، با اعمال روشها وسبكها و به وسيله
مهارتهاي مديريتي و سازماني مناسب بتوانند كليه كاركنان را بهصورت بهينه در سازمان به كار گیرند تا استراتژيهاي تدوين شده را اجرا
كرده و به مأموريت و رسالت سازمان نزديك شوند.
بنابر اين مديريت استراتژيك صنعت چرم با تصميمگيري مربوط به استراتژي و برنامهريزي و اجراي آن در ارتباط است كه ميتوان در اين رابطه
سه عنصر عمده (مدیریت توسعه زیر ساخت های صنعت چرم)براي آن در نظر گرفت:
۱) تجزيه و تحليل استراتژيك كه طي آن استراتژيست به دنبال درك موقعيت استراتژيك
سازمان است.
۲) انتخاب استراتژيك با تدوين راههاي عملي ممكن، ارزيابي و انتخاب عملکرد بين آنها.
۳) اجراي استراتژي با برنامهريزي و چگونگي اجراي استراتژي برگزيده.
در نتیجه مديران صنعت چرم پس از تجزيه و تحليل محيط، تعيين جهتگيری سازماني و تعريف مأموريت، ارزشها، چشمانداز و اهداف
سازماني، آماده تعيين استراتژيهاي سازماني در فرآيند تعيين زمينههاي عملكرد مناسب جهت دستيابي به اهداف سازمانی در راستاي
مأموريت و فلسفه وجودي سازمان ميباشند. استراتژیهايي كه ميبايست تحليلهای محيطی را منعكس كرده و منتهی به رسيدن به
مأموريت و اهداف سازمانی شوند.
البته مدلهای برنامهريزی استراتژيك بسياری ميباشند كه انتخاب آنها با توجه به ماهيت سازمان، وضعيت كسب و كار مربوطه و شرايط
محيطي صورت ميپذيرد.
لذاميتوان ادعا كرد كه در هر سازماني مديريت استراتژيك پياده شده، يك مدل برنامهريزي استراتژيك منحصر به فرد به كار گرفته شده است.
این کتاب ظرفیتها و تنگناهای توسعه زیر ساخت های اقتصادی-اجتماعی صنعت چرم را بررسی نموده و به مدیران و سیاستگذاران و
صنعتگران درعرصه چرم دررابطه با ایفای مسؤولیتهای خود یاری میرساند.
رقابتیشدن بازارها، تغییر در نیازها و علایقمشتریان، فرایند جهانیشدن و ضرورت پیوستن به سازمان جهانی تجارت[۳] و پیشرفتفناوری و
تاثیر آن بر تولید کالاها و خدمات، ضرورت مطالعه و پژوهش را پیش از هرگونه فعالیت صنعتی و تجاری برای شرکتها و مؤسسات در صنعت
چرم بیش از پیش آشکارمی سازد و زمینههای مناسب برای تولید و فعالیت واحد ها و بنگاههای تولیدی چرم رامورد شناسایی قرار داده و
به شناسایی معضلات و مشکلات آنها می پردازد وزمینهارتقای کیفی سایر خدمات و فعالیتهای سازمان های موجود در تولید چرم را نیز
فراهممیآورد.
با توجه به این که همیشه خلاء زیادی ما بین صنعت چرم و دانشگاه وجود دارد وتا به حال تحقیق و پژوهشی بسیار اندک در زمینه صنعت
چرم انجام گرفته است بایدشرایطی مهیا شود تا این خلاء پر شود.
در وهله اول صنعت چرم باید با تهیه برنامه ای مشخص، گامی اساسی در جهت هدفمند كردن فعالیت های سازمانی خود بردارد.
وبرای رسیدن به اهداف خود باید ارتباط موثری بین صنعت چرم و دانشگاه ایجاد شود.
رابطه موثرتری بین ذی نفعان و صنعت چرم فراهمشود و به بهبود بهره وری و عملکردصنعت چرم توجه کافی به عمل آید .
برای ساختارهای داخلی و خارجی صنعت چرم نیزبرنامه ایجامعتدوین و اجرا شود.
مدیران صنعت چرم باید با علم نوین مدیریت وبا تدابیر خاص آشنا گردند و مدیران صنایع و موسسات مرتبط با صنعت چرم را به جهانی شدن
سوق دهند.
در نهايت نگارندگان از اعلام نظر، انتقاد و پيشنهاد اساتيد بزرگوار علم مديريت، مديران صنعت چرم، دانشجويان دكتري و كارشناسان ارشد
رشتههاي مديريت و علاقمندان اهل فن خشنود خواهند شد.